رمان خواستگاری یا انتخاب از مودب پور
یک رمان بسیار زیبا و جالب درباره دختری که قصد دارد به خواستگاری پسر مورد علاقه اش برود ….
قسمتی از رمان خواستگاری یا انتخاب مؤدب پور به این شرح می باشد: « مریم و فریبا و شهره در ایستگاه مترو منتظر هستن تا مترو بیاد. در ضمن دارن
با هم دیگه صحبت می کنن که توی مترو یه عده خانم و آقا هم هستن. البته بیشتر خانما هستن.»
فریبا: یه دختر، کالا یا یه چیز فروشی نیس که بذارنش تو یه مغازه و براش مشتری بیاد واگه پسندیدش، ببره بزاره تو خونه ش!
مریم: من که از این جرأتا ندارم به بابام بگم من می خوام برم خواستگاری!
فریبا: پس حق انتخاب ما چی می شه؟! یعنی ما محکومیم که همیشه انتخاب بشیم؟
حق نداریم خودمون انتخاب کنیم؟! …
این رمان خواندنی رو از دست ندین